تولد بارونه این ماه...

فردا ۱۲ شهریور تولد تارا است...من الان مسافرتم.بندر انزلی.پیشاپیش از همه دوستانی که صمیمانه تولدم را تبریک می گویند تشکر می کنم...راستی جای همتونم خالیه.اینجا انقدر اینترنتش پر سرعته که آدم دلش نمی یاد برگرده تهران.ولی راستشو بخواین الان دارم حس می کنم که چه قدر دلم برای تهران وآسمان پر دودش تنگ شده...


پ.ن:راستی اول شهریور تولد خواهر گلم بود.با یه عالمه شرمندگی به خاطر این تاخیر ۱۱ روزه تولدشو تبریک می گم.از اینجا برات یه هیپ هیپ هورای بلند می کشیم و منتظرتیم تا زود زود بیای هانیه نازم 

 

پ.ن:فکر می کنم اوایل شهریور بود که فاطمه ومرتضی گلمون ازدواج کردند.هرچند که ما بازهم دیر رسیدیم وتا آمدیم بفهمیم چه شده عروسیشونو گرفتند ورفتند سر خونه وزندگیشون ؛با این همه از صمیم قلب برای هردویشان آرزوی خوشبختی وبهروزی می کنم وامیدوارم روزهای خوشی را درپیش روداشته باشند.