بی هراس از هرز خواندنم...

سهم شما 

باکرگان گیس باف مهد دود و دیوار 

مرا کفایت می کند.... 

سنجاق پیر دایه ای در جنوب آفتاب سوخته آسمان 

که پناه گیسوانم است 

از دزدی باد وقتی که می وزد 

مثل شما....... 

من به باد و معجزه هایش خیانت نمی کنم...... 

من دیوانه عشق بازی کبوترهام...."می گویند با باد بارور می شوند!!"


پ.ن1:این روزها خواب همه رو می بینم الا همونی رو که می خوام... اما یک چیز در تمام خواب هام مشترک است. گوشه ای نشسته ام و بی تنفس سه تار می زنم...برای دل کسی که نمی دانم کیست! به دنبال تعبیرش هم نیستم.

پ.ن2:  کاش کمی ، تنها کمی ، توان " درک " عشقتان را داشتم....حال تان را می فهمم اما حس تان را نه! یعنی نمی خواهم که بفهمم!!...مرا بحل کنید...

پ.ن3: راستی امروز صبح فهمیدم زرده تخم مرغ هم عاشق می شود. 

 

مثلا پ.ن: در این روزهای سردرگمی بعد از انتخابات ٬ با شنیدن مکرر جملاتی از قبیل" تمام دهاتی ها و شهرستانی های بی سواد به احمدی نژاد رای داده اند و .... که ـ متاسفانه ـ لقلقه زبان عده کثیری از پایتخت نشینان شده است ؛ بیش از همیشه مناجات زیبای شریعتی بزرگ با خدایش در ذهنم جان می گیرد که : خداوندا ! مرا به دین عوام الناس بمیران.......الهی آمین!