شیخ بی چراغ

خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام سوگوار نباشم

شیخ بی چراغ

خدایا به من زیستنی عطا کن که در لحظه مرگ بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام سوگوار نباشم

این هم گذشت!

هر سال نزدیکهای ماه رمضون که می شد از ته دل دعا می کردم خدایا یه کاری کن بتونم کل ماه رو بدون وقفه روزه بگیرم...تو همه این ۱۲ سالی که تکلیف شدم حتی ۱ بار هم این اتفاق نیفتاد.امسال...از نیمه شعبان حس کردم یه جور دیگه دوستم داره...حس کردم خیلی داره بهم حال می ده! اون از بلیط مشهدی که شب ولادت آقا تو اوج ترافیک خط های هوایی در عرض ۱۰ دقیقه برام جور کرد...اون از صحن گوهر شاد...حجره اول...سمت چپ...این هم از ماه رمضون.۳۰ روز تمام پاک شدم از همه چیز...خالص خالص...نه حتی اون طوری که تو فکر می کنی!هیچ کس نفهمید اما من دیدم...! من مرجانی که نا امید بودم از بودنش...دیدم...اما فقط تونستم ۷ روز روزه بگیرم . این معده درد لعنتی امون نداد!دیشب فقط گفتم: خدایا دمت گرم...خواستی بگی لیاقت نداریم؛ خیلی مردونه گفتی! خواستی بگی هواتو دارم...گرفتم.امشب راحت بخواب! 

به جای پ.ن: منو رها کن از این فکر تنهایی...آره با تو ام! با خدا اشتباه نگیر!