به بالا قسم!
مردمان دور و نزدیک این همه شهر و عقل و کتابخانه های بزرگ
همیشه چیزی را پنهان می کنند:
گاهی حرفی؛ عکسی؛ شرمی؛ یا نامی را!
من هم به سهم آشکاری حالم که خراب؛ گاهی پشت کلمات چتری را....پشت جیب پیراهنم خدایی را...پشت دست هایم یا کنج خیس آستینم رویم را...خودم را پنهان می کنم از آدمی!...که با رابطه های من هیچ رابطه ای را در نمی یابند!
نمی شناسی ام: نه بوی این علف را که در من
نه این نگاه و آن پیراهن روزم را...و نه آن شبان آمده را
که می آیم از کودکی های دنیا...تا همین تهران بی دلیل که مال توست!...تا همین دنیای قشنگ!...که بخشیدمش به شما...!!!
وین وقت می روم؛ خودم را به پشت های دیروز برسانم...به کودکی که دستم را بگیرد و به پیشین روزهای جهان ببرد...
رازهای آنجا اما
برای خودم...
از راه که به مردمان بسیار می رسد.
صحرا را برایم بیاورید...با صندلی دیر سال پدرم!
کافیست
میهمانی این دنیا کافیست....!
پ.ن۲:«جهان خواران وسرمایه داران و وابستگان آنان توقع دارند که ما شکسته شدن نونهالان و به چاه افتادن مظلومان را نظاره کنیم و هشدار ندهیم؛ وحال آن که این وظیفه اولیه ما و انقلاب اسلامی ماست که در سراسر جهان صلا بزنیم که ای خواب رفتگان!ای غفلت زدگان!بیدار شوید و به اطراف خود نگاه کنید که درکنار لانه های گرگ؛ منزل گرفته اید.برخیزید که این جا جای خواب نیست!و نیز فریاد کشیم! سریعا قیام کنید که جهان ایمن از صیاد نیست...»
ـ پیام امام خمینی (ره)به مناسبت سالگرد کشتار خونین حجاج بیت الله الحرام و قبول قطعنامه ۵۹۸
قابل درکه..اینکه هر روز سیب از درخت جهان می افتد...تعبیر جالبی بود
حکایت شیخ شما حکایت روزگار ماست:
مارا در سرزمین عشق راه نمی دهند
این نا چشیده عشق را گاه نمی دهند
گاهم اگر دهند به اسرار در ان سرای
چون چشم دیدنم نیست چراغم نمی دهند
در پناه هو
هو
میان شما و نا امیدی
هیچ نسبتی نمی بینم
نباید هم ببینم
نا امیدی را بگذارید برای خالیان دست شستگان
حق
...
کافی ست؟!!!
سلام
ساعتها وقت گذاشتم پای وبلاگت ولی در عوض کیف کردم از سبک نوشتنت شاید چون یه ذره مثل خودم مینویسی
خلاصه من تصمیم جدی دارم به لینک کردنت اگر مخالفی بگو! بدون تعارف خیلی زیبا مینویسی
ممنونم...صاحب اختیارید شما!
ماه عاشق نمی کند جانم! ماه مردم را دیوانه می کند!
حکایت گرگینه ها را نشنیده ای؟! یعنی هری پاتر نمی خوانی؟!
سلام ... مطلب جالبی بود ولی مطلب قبلی به نظر من بهتر بود ... البته شاید ... بیشتر خوشم اومد .
شاید چون با پ.ن ۲ مشکل دارم ...
منتظریم.
خودمم مطلب قبلی رو بیشتر دوست داشتم!
سلام
باور می کنم.
وقتی کسی داد می زنه من ناامید نیستم ،مطمئن می شم که خیلی مایوس شده.
صدا بزن ایمان کمرنگ شده را که در نور و رنگی که برای فراموش کردن نبودن ،علت بودن چشمان ما را خیره کرده.
سلام مرجان پس عکس های مصلات کو ....خالی بستی...
احساس میکنم چه فیلم های که تو تاحالا واسم بازی نکردی خداییش
حیف که حرصم در نیومد!...خدا یه عقلی به من بده مضاعفشو به تو!!!
با پی نوشت ۱ بسیا مشعوف شدیم. و حالتها رفت. قلم تان سبز
همیشه شرمنده می کنید برادر!
سلام به روزم با
اینجا همدان هشت ماه قبل از انتخابات
می دونی چیه اون متن بالاییت خو بود اما وقتی رسیدی به اون پیام حالمو به هم زدی اه
راستی مرجان یه تفال بزن به شیخ بی چراغ ببین کی داوود واسم یه وبلاگ میسازه
سلام مرجان
برای تو...که گفتم دوستت دارم...
اما گفتی هیچ حسی ندارم...خواهش می کنم بروبیرون اززندگی ام.
...................................
هوسولوموکولوفوضولووجودوخو
لبهایت آماده بوسیدن می شود درمزرعه تنباکو
صبح پرتقال / کره/ مربا / تخم مرغ
سنجاقک ها می پرندتوی رگ ها یت...
به دیداری های نزدیک می اندیشم...
انقلاب اسلامی؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟
تو کجا بودی سکرت؟!!!!
از این که درکیدی مرا، خوش شدم دوباره. تنهام نذار در این برهوت زن.
اگر امشب اومدی یه پیام کوتاه بهم بده منم بیام کارت دارم
مرجان یه سر به این ادرس بزن نظرت و بده
چه طوری راستی قالب نظراتم و تغییر بدم
ای بابا! نه این آدرس باز می شه؛ نه اسمتو نوشتی!
این نامردیه من نفر اول بودم که نظر دادم حالا چهارصد نفر جلوی من هستن .
مواظب باش
اسمت رفت تو لیست صورتی.
لیست صورتی دیگه چیه؟!!!
2- سرکار خانم مرجان با این جمله (تنها افسوس خوردم به حال این قوانین؛ که عجیب ؛ ملعبه دست نا اهلان شده است!!!) بسیار مشعوف شدیم.
ما کوچیک شماییم!...این خانم شما خیلی بی معرفت تشریف دارن قربان!
سلام..
بعضی وقتها آدمها مجبور می شن اسباب کشی کنن و از جایی به جای دیگه نقل مکان کنن... منم محکوم به اسباب کشی شدم و مجبور شدم خونه ام رو عوض کنم... به خانه جدید من بیایید به همراه گل و شیرینی لطفاْ... منتظرم..
اگر هنوز برای اعتکاف چیزی تدارک ندیده اید ... تشریف بیاورید خانه ما..."من او"
بد نمی بینید!
یا علی مدد(ی)...
حتما یه سر به وبلاگم بزن و نظرتو بگو
تو که بی وفا نبودی نظر ندی بی وفا .
کجائی ای تنها که یار تنهائی
پس به تنهائی یار باش
سلام سایتون سنگین شده چرا؟؟؟؟؟
کاش میشد به پیشین روزهای جهان رفت ولی افسوس . به روزم
سلام
خوب می نویسی.آفرین
امید که بیشتر به هم سر بزنیم.
سری بزن.اگر چه تصویری ناقص است اما امیدوارم که مفید باشد و با نظر شما بهتر شود.
وااااااااااااااااااااااااااااا چرااااااااااا مرجان عزیز من و این بی معرفتی دورم باد بابا .نفرمایید .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
تو تک فعلی که مفعولت به یادت هست
تو تک شیخی که یادت کرد ما را مست
به یاد آخرین دیدار دیروزت کمی من خوش شدم
ز دنیای فقط خسته کمی من حوش شدم
سلام دوست قدیمی......مطلبت رو همون روزهای اول خوندم....اما نظر ندادم......الان هم رو مطلبت نظر نمیدم.......فقط خواستم بگم ما بی معرفت نیستیم......
باورت می شه دیروز همش تو این فکر بودم که بیام برات بنویسم چقدر بی معرفت شدی؟!!!
لینکت کردم که لینکم کنی .
لینکم کنی اگه نکنی!!!
من بازم لینکت میکنم :)
مرجان سعی کن یه زنگ بهم بزنی کارت دارم . من بیدارم
راستی بهت بگم من به هر دری زدم نتونستم باهات ارتباط برقرار کنم
قشنگ بود
موفق باشید
یا علی
سلام
در مورد مطلب وبلاگم مخصوصا پی نوشت هام فکر می کنم سوتفاهم شده..برطرفش می کنیییییییییییییییم..سلام برسونین به آقا داوود!
سلام می رسونیم!...اما اصلا سوء تفاهمی نشده....مطمئن باشید جناب!
سلام....
مرجان شعر آخرم رو بخون و برام نظرت رو بنویس...بعضی ها میگن مبتذله.......
خودت چطوری.........
من تاریکم...تلخم....
چه حرفیه حضرت والا !
ما دیگه اینجا همیشه مهمونیم بترسید از صاحب خونه شدنمون !!
به روز نمیکنید که یه حالی هم نصیب دل گرما زده ی ما بشه ؟
سلام. جالب بود.به منم سر بزن
آپ کن دیگه اصلا
از من خوب بنویس اگه یادت نمیاد!!!
آخرشم بزن پیام مرجان به مناسبت پیام خونین محمد
مرجان کجایی...دهه!....آخه مرجان کجایی؟ حکمتی تو این دیر به دیر آپ کردنت هست یا اینکه می خوای ما رو بچزونی؟
حکمتی ست دخترم...بچه داری مجالمان نمی دهد!
خیلی وبت قشنگه ...
خوشحال میشیم بهمون سربزنید.............................
ممنون...... (سه دختر )
تبادل لینک هستی ؟
سلام.من اسم وبلاگ شمارو از وبلاگ محمد(یک ریشه و دو زمین)دیدم.ببخشید اگه ناراحت شدین دبگه نمیام وبلاگتون.معذرت
سلام
در نظر سنجی شرکت کنید و رای دهید :
.
.
شایسته ترین فرد را جهت ریاست مجلس خبرگان رهبری چه کسی می دانید؟
سلام
من اومدم
اپم
دی شیخ با چراغ گرد شهر ....
دی شیخ با چراغ گرد شهر همی .....
اه .......
این شعرو یادم رفته .
بقیش چی بود؟
موفق باشی
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست...
کاش زودتر بکشند ... سوت اخر مهمانی را ... من هم خسته ام ،از ماه که عاشقم کرد اما نماند تا به او بگویم که با من چه کرده ...انگار این روش با نازنینی همه ی نازنینان گره خورده ،که چون برقی بیایند و بعد سکوت و درد و انتظار و انتظار و انتظار ... تا لحظه ای ماه پیکرت را در اغوش کشی و به او بگویی رنج تمامت را ...
راستی سلام مرجان و درپناه خدا
حس می کنم یک نفر این پست من را فهمید!...این روزهای نگفتنی را حس کرد!
سلام
این بار از هم مطلبتان حال کردم هم با سخنان زیبای امام و هم کامنتهای وبلاگتان
ما هم از آمدن شما حال می کنیم!
من خودم وقتی یه کامنت از یه ادم جدید میبینم خوشحال میشم و دوست دارم که بهش سر بزنم واگه خوشم اومد دوباره بهش سر میزنم ولی دوست دارم که پست جدید گذاشته باشه!
در پناه هو
این روزها گفتنم نمی آید....
سلام
ها؟! منظورتان را درست متوجه نشدم. بیشتر در خصوص مسافرت جهادی توضیح دهید.
بیشتر به مسائل حکومتی بر می گرده!
سلام گلم.
برمیگردم .
سلام
دوست عزیز
خیلی وقت ها همین خستگی هاست که باعث میشه یه جور دیگه به زندگی نگاه کنیم و خیلی وقت ها همین نگاه هاست که ما رو به اوج می رسونه بنا بر این امید وارم همیشه خسته باشی
به به!افتخار دادین خانم...مشتاق زیارتتون هستیم!