این که عاشق آمازون هستم دروغ بود.. من اصلا در جهان دلم نمی خواهد در آمازون پرتاب شوم آن هم در بغل جگواری چیزی. چه معلوم؟ شاید به جای اینکه عاشقم شود مرا بخورد و آنوقت من مجبور شوم از بهشت برای تو نامه بنویسم. اصلا دلم نمی خواهد.
می شود یک چیز دیگر انتخاب کنم؟از لطفت متشکرم!می شود تقاضا کنم مرا در جزیره ناشناخته بیندازی پایین؟و به ـسرندیپیتی ـ و ـ کونا ـ بسپری پیدایم کنند؟
متشکرم می دانم که این کار برایت مثل آب خوردن است و هیچ زحمتی ندارد.و من همش به جان آدمهایی که درجهان صدا وسیما هستنددعا می کنم.چون همش کارتونهای بچگی های من را تکراری تکراری نشان می دهند.و من ذوق می کنم.می دانی خدا جان؛ من وقتی بچه بودم نمی دانستم که تو انقدر مرا دوست داری که هر چه بخواهم بهم می دهی.ولی حالا می دانم.
پ.ن۳:این پست را فقط و فقط به خاطرمامان سحرم که گفته بود می خوام شیطنت بباره ازت نوشتم(البته شما ها همتون رو سر من جا دارین!)اما...سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی...بی خیال! من شاد شادم.مثل همیشه...(حالا یکی نیست بگه تو مرض داری که این بیت رو می نویسی؟!!! یکی بی خود می کنه اینو بگه!)
دیوونه ای !
تو هم آخر خلاقیتی در ابداع صفات جدید....!
سلام بر شما!
جسارتاً خوشمان آمد... خاصه آنجا که یاد کردید از آن موجوداتِ همیشهگریان! نمیدانم ولی بیش از طوطیِ شیطانِ داستان، بیشتر کلاغِ آن ناخدایِ بدجنس را دوست میداشتم!
نمیگوی همیشه خندان باشید؛ که این صفت، درخورِ ابلهان است. نیز نمیگویم همیشهگریان... که این نیز صفتِ مرغِ بوتیمار است؛ نه مرغِ شیدا!
دلنوشته برازندهی نوشتههاتان باد!
حق است حضر تعشق؛ عشق است حضرت حق!
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووول
تو بی نظیر ترین .. بهترین... برترین .. کامل ترین..... آخه اینا چیه مینویسی؟ برو درست و بخون... روم به دیفار ... دیفلمتو بگیر برو جزیره فقط مراقب ؛؛؛ تامالی؛؛؛ باش آخه: تامالی خوابید...تامالی خوابید...تامالی خوابید...تامالی خوابید...تامالی خوابید...تامالی خوابید...تامالی خوابید
سلام تو نه دیوونه ای نه اخر خلاقیت نمیدونم چی هستی خودت بگو
در ضمن به روز شدم البته از خودم نیست نظرت رو بنویس.
چرا دیگه...آخر خلاقیتیم!:)
سلام به خدا هیچ قصدی نداشتم امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشی.
سلام عزیزم!
هر وقت بر پشت سرندیپیتی سواحل نیلگون آن جزیره ی ناشناخته را طی می کردید و زمان غروب خورشید رسید....به یاد من باش! به یاد من باش! به یااااااااااااااد من باش!!! (برادر فریدون هم اتفاقا این نظر رو دارن ؛) )
اگر حنا را دیدید از طرف من بهش بگویید خیلی پخمه ای! اگر هاچ را دیدید بگویید برود مادرش را در اورکات پیدا کند! اگر نیک و نیکو را دیدید به آن ها بگویید هرگز نگذارند چیزی از پیوند خواهر و برادریشان بکاهد! اگر فوتبالیست ها را دیدید بگوببد بس است دیگر با عرض پوزش خر خودتانید!!! اگر خانواده ی دکتر ارنست را دیدید GPS تان را بهشان بدهید! اگر السون و ولسون را دیدید بگویید بروند پی کارشان و فقط دون دون بازی کند و اگر بامزی را دیدید ازش بخواهید ساعت شلمان را قطع کندتا با خیال راحت بخوابد و اگر جودی آبوت و بابالنگ دراز را دیدی حتما با خودت بیاورشان....بی نهایت دوستشان دارم!
من وتو وتو رو ترجیح میدم....البته فکر میکنم ارتباط برقرار کردن سهته باهاشون
امیدوارم اینجا رو بخونی...من سطحی نشدم.اون نظرم سطحی نبود!فکر نمی کنم همه باید همیشه از کلمات قلنبه سلنبه استفاده کنند! اون احساس من تو اون زمان بود!در ضمن...با این جوابات آدم می ترسه دیگه بیاد تو وبلاگت...به نظرم یه فیلتر برای خواننده هات بذار!
سلام ، تو این دنیا که فکر نکنم این آرزوت برآورده بشه اما فرزندم ! برات دعا میکنم که در آخرت با سرندیپیتی و کونا محشور بشی.
ببینم تو مرض داری که این بیت رو می نویسی؟!!!
خوب میکنم که اینو مینویسم !
تکلیف ما رو اگر معلوم نمیکنی.....خوب با خودت حداقل رو راست باش........خودت این طور گفته بودی.....من هم بر پایه ی حرف خودت باهات شوخی کردم.......از این به بعد باهات شوخی نمیکنم.....رو حرفهات هم حساب نمیکنم....در ضمن جواب من به هیچ وجه جواب سختی نبوده......تو مطمئنی داری درباره ی من صحبت میکنی؟...اصلا شاید من رو با یکی دیگه اشتباه گرفته باشی؟... این دنیای مجازی دنیای سو تفاهم های واقعیست که امید وارم دچارش نشده باشی...........
۲-اگر این تز رو قبول داشتم....من مدت ها پیش باید از ترس جوابهای تو اصلا تو وب نمیومدم....چه برسه به وبلاگت....
۳-مثل همیشه برای همه احترام قائلم.....ولی این قضاوت دور از واقعیت شما....من رو در عالم دوستی رنجوند......با وجودی که بارها جواب تند شنیدم...(گفتی:من یه آدمی هستم که دچار اپیدمی شده...و به تبعیت از وبلاگ نویس های دیگه از مرگ مینویسم.....و این که این جور نوشتن فایده نداره... و تو حالت از فضاهای اینچنینی بهم میخوره...)و خیلی حرفهای دیگه که تو میدونی و من تکرار نمیکنم و البته با لحن های توهین آمیز ......اما من به حرمت دوستی سکوت کردم......کمی بیشتر فکر کن دوست من......توقع داشتم با این برخورد من دست از برخوردهای تند برداری....ولی تو فکر کردی اگر سهند حرفی نمیزنه حتما لایق این برخورد هست...
۴-خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر.....حرف آزرده درشتانه بود خرده مگیر (وحشی بافقی)
ببخشیییییییید...؟!!!!!!!توهین....؟!!!!
میگذره........اما چه جوری؟.....تو رنجیدی.....من هم رنجیدم....شاید هم هر دو دچار سو تفاهم شدی....خدا این دوستس های وبلاگی رو از ما نگیره.....
با درود بر شما
از دوستی تان با خانم بختیا رمی شد حدس زد که خود شما کمی تا اندکی ملی - مذهبی باشید..و ظاهرن بنده سر کار بوده ام!
البته تا باشه از این سر کاری ها..ضمن اگه ارتیاط دارید سلام مرا به خانم داوودی مهاجر برسانید..(به این میگن سو استفاده از ارتباط مجازی!!)
شاد باشی(گرچه دوست داشتم که شما مخالف باشید که بحث بسط پیدا کنه!)
ضمنن شما اگه دیوونه نباشید خلاق هم نخواهید بود!
http://www.tananegi.blogfa.com/
http://www.h-advar.com/
برای چی مخالف بودید...؟!!!!
سلام..
وای چه خدای باحالی داری تو.........
ممنون از اومدنتون اونطرفا...بازم بیاین.. خوشحال میشم...
همیشه هایی شاد داشته باشی//..
عالم محضر خداست در محضر خدا گناه نکنید
آخ یاد بچگیم اوفتادم و کارتون هایی که می دیدیم یادش بخیر
بر گشتم
تونستی یه تماس بگیر
تبریکات صمیمانه ی بنده را بپذیرید
خوشمان آمد.
خوش باشید.
و خداوند هر دعایی را قبول میکند جز انکه از او خواسته شود عشقی را از دلی بزداید( وقتی از تو دورم به تو نزدیکترم... حتی (حالا که با تو هستم برای اولین بار.....برای اخرین بار)
تا اونجایی که ما یادمونه این کارتون لطیف تر از این حرفا بود
نکنه فیلم جنگی دیدی؟
سلام دخترم!! چی می شنوم!؟!؟ چشمم روشن! آخر زمون شده! دخترا بدون اجازه ی مادراااااا....حرمت ها از بین رفته!؟
بیا بگو ببینم چه خبره!؟!!؟
خواستم به خدا بهت بگم...ولی نبودی آخه!
این آهنگ چیه گذاشتی ؟ قحطی بود؟ به روزم
این آهنگ برای من پراز خاطره است...ممنونم از لطفت!
من آپ کردم....یه شعر تازه........و باز هم فکر میکنم متفاوت....
ارتش دریدا به روز است
اینجا قرار نیس آپ شه...؟
سلام! می دونستم از بابایی بودن گذر خواهیم کرد !~ طبیعیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
کی گفته اینو...؟!!!
سلام...
جالب بود..
خوش حال می شم آرزهام رو بخونید...
حالا که هستم دختر گلم!
با به مامانی بگو.....
نخواستی از من بلن شوی
سلام....خوبی؟؟؟....این سیستم یک نظر تو هر پست خیلی اعصاب خرد کن هست....همین طوری ادامه پیدا کنه باید برم تو آرشیو پیام بذارم......اینقدر حرف زدم که اصل حرفم رو یادم رفت.........عشقت به کجا رسید؟؟؟؟ تو هجری هنوز یا به وصال رسیدی؟؟؟؟؟من که بدجوری بریدم....مرجان....وقتی مینویسم قحطی خاطره....یعنی قحطی خاطره....دوست داشتن رو دیگه باور نمیکنم.....حس بدیه....خیلی بد....من آپم راستی....